تحلیل تکنیکال کلاسیک در مقابل پرایس اکشن: کدام برای شما بهتر است؟ 🤔
از گذشته تا کنون معاملهگران در تلاش هستند تا راهی برای تحلیل بازار مالی پیدا کنند که سودآوری بیشتری داشته باشد. برای رسیدن به این هدف بزرگان و دانشمندان زیادی تحقیق کردهاند تا امروزه سبکهای تحلیلی جذاب و پیشرفتهای به وجود بیاید. تحلیل بازار مالی به دو صورت امکان میپذیرد: تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال که هرکدام از آنها دستهبندیهای زیادی دارند.
در این مقاله میخواهیم در مورد تحلیل تکنیکال کلاسیک و تفاوت آن با پرایس اکشن صحبت کنیم. معاملات پرایس اکشن بر تفسیر رفتارهای اجتماعی و اقتصادی معاملهگران خرد و بزرگ، بانکها و موسسات مالی تمرکز دارد، در حالی که در تحلیل تکنیکال کلاسیک معاملهگر با نواحی حمایت و مقاومت، اندیکاتورها و خطوط روند قیمت سر و کار دارد.
هر دو تکنیک برای موفقیت نیاز به نظم، صبر و دانش دارند. البته بیشتر تریدرهای برتر به این باور هستند که بهترین رویکرد این است که دو سبک پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال کلاسیک را ترکیب کنیم تا دقیقترین بینش را در بازار بدست آوریم. در ادامه این موارد را بیشتر توضیح خواهیم داد.
تجزیه و تحلیل پرایس اکشن به معاملهگر اجازه میدهد تا حرکت قیمت بازار را درک کند و توضیحاتی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد تا بتواند یک سناریوی ذهنی برای توصیف ساختار بازار فعلی بسازد. معاملهگرانی که با شیوه پرایس اکشن معامله میکنند، اغلب درک ذهنی منحصر به فرد خود و احساس درونی بازار را دلیل اصلی ترید سودآور خود میدانند.
📜 تحلیل تکنیکال کلاسیک چیست؟
سالیان متوالی معاملهگران از سراسر جهان بازارهای مالی را بر اساس نظریه های تحلیل تکنیکال آنالیز میکردند. البته این سبک در حال حاضر در میان عمده معاملهگران طرفدارهای خاص خود را دارد که میتوانند با استفاده از تکنیکهایی که طی سالها به این سبک اضافه شدهاست کسب سود کنند. اما واژه کلاسیک چرا به تحلیل تکنیکال اضافه شد؟ تریدرها ابتدا در بازارهای مالی مانند سهام و فارکس برای تحلیل و آنالیز دیتای بازار از الگوهای مشخصی که طبق تجربیات به دست آورده بودند، استفاده میکردند.
مهمترین نظریه ی تحلیل تکنیکال این است که بازار تکرار میشود و رفتاری مشابه گذشته انجام خواهد داد. همین موضوع باعث شد که الگوهایی که بیشتر در بازار اتفاق میافتاد به عنوان سرنخهایی از حرکات قیمت و پیشبینی روند آن استفاده شود. نظریات تحلیل تکنیکال به این صورت است که وقتی از قیمت حمایت میشود یا زمانی که قیمت به یک سطح مقاومتی میرسد، این سطوح در آینده هم تاثیرگذار خواهند بود. سپس خطوط روند و کانالهای قیمتی به وجود آمدند که نظم بیشتری برای رفتارهای قیمت در ذهن تریدر به وجود آورد.
پس از گذشت زمان تحلیل تکنیکال پیشرفتهتر شد و اندیکاتورهای مختلف، معادلات ریاضی مانند فیبوناچی و الگوهای هارمونیک به این سبک از تحلیل قیمت اضافه شد. معاملهگران اکنون از ابزارهای پیشرفته برای درک رفتار قیمت استفاده میکنند تا سطوح کلیدی برگشتی، قدرت و جهت روند قیمت را تشخیص دهند.
اما در قرن 20 بزرگانی مانند وایکوف، داو، الوین و مریل دیدگاههای جدیدی برای رفتار قیمت ارائه دادند که موجب شد طرز فکر تحلیل تکنیکال که از نواحی حمایت و مقاومت، اندیکاتورها، فیبوناچی و پیوتها تشکیل شده بود واژه کلاسیک به خود بگیرد و برای همیشه این نام را با خود به یدک بکشد. البته با اینکه نگاه کلاسیک بر این سبک وجود دارد اما هنوز یکی از پرسودترین روش های تحلیل مارکت به شمار میرود و معاملهگران زیادی امروزه از نظریات بزرگان و دانشمندان این سبک برای کسب سود استفاده میکنند.
یکی از کاربردهای تحلیل تکنیکال کلاسیک، رسیدن به اهداف مالی و کسب سود در پراپ تریدینگ است. تحلیلگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال کلاسیک در ارتباط با سایر روش های تحلیلی استفاده میکنند. معاملهگران خرد ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت و آمار مشابه تصمیمگیری کنند، اما تحلیلگران با سرمایه بالاتر به ندرت تحقیقات خود را به تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال محدود میکنند. این نوع تحلیل را میتوان برای هر نوع سهامی با دادههای معاملاتی تاریخی اعمال کرد. این موضوع شامل سهام، قراردادهای آتی، کالاها، ارزها و سایر اوراق بهادار است. در واقع، تحلیل تکنیکال کلاسیک در بازارهای کالاها و فارکس که معاملهگران بر روی حرکات کوتاهمدت قیمت تمرکز میکنند، بسیار رایجتر است.
🕯️ پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن در حقیقت برگرفته از اصول و مبانی اقتصادی و علوم اجتماعی میباشد. در این سبک از تحلیل معاملهگران به دنبال الگوهای هارمونیک و کانالهای صعودی یا نزولی نیستند و بیشتر بر دلایل تشکیل روند تحقیق میکنند. معامله بر اساس روش پرایس اکشن کاملا دیدگاهی تکنیکالی است و رابطه زیادی با تاریخچه قیمت دارد. شاید تحلیلگران تکنیکال کلاسیک فکر کنند که همهچیز را در مورد حمایت و مقاومتها میدانند.
اما در واقع باید گفت که خواندن تاریخچه قیمت به این آسانی نیست و فاکتورهای بیشتری از خطوط حمایت و مقاومتی که روی چارت کشیده میشوند وجود دارند که باید آنها را یاد گرفت. در واقع پرایس اکشن یک دریچه جدید به روی تریدرها باز کرد و سوالات اساسی در ذهن آنها کاشت. سوال اصلی دانشمندان سبک پرایس اکشن این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، بلکه این است که چرا این اتفاق دارد میافتد!
👨🏫 پرایس اکشن چگونه شکل گرفت؟
اولین محقق پرایس اکشن ریچارد دمیل وایکوف (Richard Wyckoff) یک سرمایهگذار آمریکایی در بازار سهام، بنیانگذار و سردبیر مجله وال استریت بود. وایکوف تاثیر زیادی بر نحوه معامله در بازار سهام گذاشت و سبک او پس از مدتی کوتاه در بازارهای دیگر مانند فارکس نیز مورد استفاده قرار گرفت.
وایکوف را میتوان به همراه الیوت، داو، گن و مریل به عنوان پایه گذاران تحلیل تکنیکال مدرن به شمار آورد. از نظر وایکوف تریدرهای خرد باید بازار را طوری ببینند که یک بازارساز آن را میبیند. او معتقد بود که بازیگران بزرگ دنیای مالی و پول هوشمند در شکلگیری روندهای قیمتی نقش موثر دارند و ابتدا بزرگان سفارش خود را در بازار قرار دادهاند و سپس قیمت را به سمتی که تمایل دارند حرکت میدهند.
وایکوف با ارائه ایده مرد نامرئی یک هویت خیالی را برای بازار به وجود آورد و پیشنهاد داد که معاملهگران خرد با این دید به بازار نگاه کنند که یک نهاد پرقدرت کنترل بازار را در دست دارد. نهاد فوق نماینده سرمایه داران بزرگ و بانکهای جهانی است که رفتار آنها معمولا بر خلاف جهت سرمایهگذاران خرد میباشد. دیدگاه وایکوف اکنون پایه اصلی سبکهای مختلف پرایس اکشن است که بازار را در یک چرخه 4 مرحلهای تعریف میکند:
- انباشت: در این مرحله نهاد مافوق در حال انباشت دارایی ها پیش از اکثریت سرمایه گذاران خرد است.
- روند صعودی: در مرحله صعودی نهاد فوق به اندازه کافی دارایی انباشت کرده است و از میزان فروش بازار کاسته شده است.
- توزیع : در مرحله توزیع این نهاد شروع به فروش داراییهای خود میکند.
- روند نزولی: عرضه بر تقاضا پیشی گرفته و روند نزولی بر بازار حاکم میشود.
شاید معاملهگران پرایس اکشن را با تحلیل تکنیکال متفاوت بدانند اما تمامی این چرخه قیمتی را میتوانیم از حرکات بازار و تنها با آنالیز نمودار قیمتی آنالیز کنیم. سبک پرایس اکشن تا سال 2008 و بحران مالی آمریکا در سایه قرار داشت و اهمیت زیادی برای معاملهگران نداشت، پس از این بحران معاملهگران حل مشکل مالی خود و فرار از ضرر را در سبک پرایس اکشن وایکوف دیدند و به مرور زمان توجهات زیادی به این سبک از تحلیل تکنیکال جلب شد.
اکنون پرایس اکشن در سبک های زیادی مانند RTM, ICT و همچنین روش آلفونسو و البروکس وجود دارد که دیدگاههای جدیدی به تحلیل تکنیکال مدرن اضافه کرده اند و در سراسر جهان علاقهمندان زیادی دارند. شما هم میتوانید در پراپ تریدینگ از پرایس اکشن و شیوههای جدید برای تشخیص رفتار قیمت استفاده کنید.
🤔 پرایس اکشن بهتر است یا تکنیکال کلاسیک؟
نمیتوان به سادگی به این پرسش که به نظر ساده میرسد پاسخ داد. ابتدا باید فاکتورهای اصلی تحلیل در بازار را برای هرکدام بررسی کنیم و نکات قوت و ضعف این دو سبک را در کنار هم قرار دهیم. شما نمیتوانید سبک بهتر را از میان این دو انتخاب کنید. بلکه لازم است نظر و سلیقه شخصی خود را در نظر بگیرید و دریابید که با کدام سبک بهتر ارتباط برقرار میکنید. ما فاکتورهای اصلی برای ترید را برای شما در میان این دو سبک مقایسه کردهایم تا انتخاب را برای شما آسان کرده باشیم.
⚖️ ریسک به ریوارد R:R
بازار مالی پر از فرصتهای متنوع برای سرمایهگذاری است و یکی از ارکان آن نسبت ریسک به ریوارد برای معاملات است که میزان سوددهی را مشخص میکند. در سبکهای تحلیل تکنیکال کلاسیک، میزان ناحیه حد ضرر گسترده میباشد و یک ناحیه حمایت یا مقاومت را به صورت کامل در بر میگیرد. همین موضوع دلیلی میشود تا نسبت ریسک به ریوارد در تحلیل تکنیکال کلاسیک به صورت میانگین 1:1 تا 1:3 باشد.
البته این میزان برای معاملهگران با ریسک پذیری بالاتر، افزایش مییابد. در سبکهای پرایس اکشن مانند RTM ,ICT و SMC مناطق مورد نظر برای خرید و فروش کمیتخصصی تر آنالیز میشود و تا حد ممکن منطقه خرید و فروش دقیقتر و کوچکتر مشخص میشود. در این حالت معاملهگر میتواند با حد سودی برابر با معاملهگران تحلیل تکنیکال کلاسیک، نسبت ریسک به ریوارد بالاتری داشته باشد. زیرا ناحیه استاپلاس کوچکتر است. در این سبک شما میتوانید به صورت میانگین ریسک به ریوارد های 1:2 تا 1:10 هم داشته باشید.
📊 درصد موفقیت Win Rate
شاخص وین ریت با شاخص ریسک به ریوارد یک رابطه معکوس دارد. به همین دلیل در معاملات پرایس اکشن به دلیل نسبت ریسک به ریوارد بالاتر، شاهد وین ریت پایینتری هستیم. بسیاری از معاملهگران از حد ضررهای بسیار کوچک استفاده میکنند که باعث میشود درصد خطای معاملات بالاتر رود.
این در حالیست که در تحلیل تکنیکال کلاسیک به دلیل قرار دادن حد ضررهای بزرگتر و منطقیتر، درصد خطا پایین میآید و وین ریت در معاملات بیشتر میشود. البته قرار دادن حد ضرر به فاکتورهای مهم دیگری مانند مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله بستگی دارد و این تعریف برای اکثر معاملهگران صادق است نه همه آنها.
🛠️ اندیکاتور و ابزارهای معاملاتی
انتخاب بین سبک پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال کلاسیک، یکی از تصمیمات اساسی معاملهگران است که به فلسفه معاملاتی، شخصیت و اهداف آنها بستگی دارد. هر دو رویکرد مزایا و محدودیتهای خود را دارند. اما درک تفاوتهای بنیادین آنها برای ساخت یک استراتژی کارآمد ضروری است. معاملهگران بهجای اتکا به اندیکاتورها، خود قیمت را بهعنوان منبع اصلی اطلاعات تحلیل میکنند. اصول کلیدی این روش عبارتند از:
- تحلیل رفتار قیمت: شناسایی الگوهای کندل استیک (مثل Pin Bar ،Engulfing یا Inside Bar)، شکست سطوح کلیدی (Breakout) و پرایس اکشن در مناطق عرضه و تقاضا.
- شناسایی مومنتوم: تشخیص قدرت روند از طریق ساختارهای Higher Highs/Higher Lows (روند صعودی) یا Lower Highs/Lower Lows (روند نزولی).
- گرههای عرضه و تقاضا: مناطق قیمتی که در گذشته واکنشهای شدید بازار را به همراه داشتهاند (مثل Swing Highs و Swing Lows).
⏱️ تایم فریم معاملاتی
در سبکهای جدید پرایس اکشن، معاملهگران عمدتا در تایمفریمهای پایینتر مشغول تحلیل و ترید هستند. زیرا در تایمفریمهای پایین فرصتهای معاملاتی از لحاظ پرایس اکشن به وفور یافت میشود و میتوانند سریعتر به نتیجه دلخواه برسند. البته درصد خطا در این تایمفریمها بیشتر است که تریدرهای این سبک به دلیل جذابیت سود در اسکلپینگ، ریسک آن را به جان میخرند.
اما باید توجه کرد که در سبک تحلیل تکنیکال کلاسیک، برای اثبات نواحی حمایت و مقاومت و همچنین شکستهای معتبر نیازمند تایم فریم های بالاتر هستیم و اغلب تریدرهایی که در سبک تحلیل تکنیکال کلاسیک کار میکنند در تایمفریمهای بالا مانند روزانه و هفتگی مشغول آنالیز بازار هستند. البته انتخاب تایمفریم معاملاتی به فاکتورهای زیادی بستگی دارد و ما اکثریت را در نظر گرفتهایم.
🎓 یادگیری آسان
پرایس اکشن به عنوان یک سبک جدید معاملاتی هنوز در بعضی از زوایا برای معاملهگران ناشناخته باقیمانده است و هر روز نکات جدیدی به آن اضافه میشود. یادگیری این سبک معاملاتی نیازمند وقت و تمرکز بالایی میباشد زیرا شما باید رفتار نهادهای مافوق و بانک ها را تحلیل کنید. این در حالیست که تحلیل تکنیکال کلاسیک در طول تاریخ اثبات شدهاست و برای یادگیری آن اساتید و کتابهای زیادی را در اختیار دارید که یادگیری آن را به مراتب ساده تر میکند. همچنین شما در سبک کلاسیک از اندیکاتورها و ریاضیات مانند فیبوناچی استفاده میکنید که درک آن نسبت به مفاهیم پرایس اکشن ساده تر میباشد.
کدام روش برای شما مناسبتر است؟
معیار | تحلیل کلاسیک | پرایس اکشن |
---|---|---|
زمان یادگیری | متوسط (۳ تا ۶ ماه) | طولانی (۶ ماه تا ۱ سال) |
نیاز به شهود | پایین | بالا |
انعطافپذیری | متوسط | بسیار بالا |
مناسب برای | معاملهگران بلندمدت/سوئینگ | معاملهگران روزانه/سوئینگ |
🤔 پس کدام روش را انتخاب کنیم؟
هر یک از روشهای پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال دارای مزایا و معایب خود هستند. انتخاب بهترین روش به میزان تجربه شما، نیازها و استراتژیهای معاملاتی شما بستگی دارد. درصورتی که شما تازهکار هستید و به سادگی و سرعت در تصمیمگیری نیاز دارید، تحلیل تکنیکال کلاسیک ممکن است بهترین گزینه باشد. اما اگر به سبکهای تحلیلی و رفتارشناسی قیمت بر اساس فاکتورهای اقتصادی و جامعه شناسی علاقه دارید میتوانید سبک پرایساکشن را انتخاب کنید.
همچنین، ترکیب این دو روش نیز ممکن است برای برخی تریدرها بهترین راهحل باشد تا از مزایای هر دو بهرهمند شوند. پاسخ نهایی به این سوال بستگی به شخصیت، هدف، سطح دانش و تجربه شما دارد. میتوان گفت که هیچکدام از دو روش پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال به تنهایی کامل نیستند. شما باید خود را با هر دو آشنا کنید و ببینید کدام یک با شما همخوانی بیشتری دارد. همان طور که گفتیم بهتر است که بتوانید هر دو روش را با هم ترکیب کنید و چارچوب خود را بسازید. بنابراین، اگر میخواهید به یک معاملهگر موفق تبدیل شوید، بسیار مهم است که با پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال آشنا شوید، آنها را ترکیب کنید و با استراتژیهای مختلف آزمایش کنید تا شیوه مناسب خود را پیدا کنید.
🎯 انتخاب بین تحلیل تکنیکال کلاسیک و پرایس اکشن، یا ترکیب آنها، گامی مهم در مسیر معاملهگری شماست. «سرمایهگذار برتر» به شما این امکان را میدهد که استراتژی منتخب خود را با سرمایه قابل توجه و بدون ریسک شخصی، در عمل بیازمایید و مهارتهایتان را توسعه دهید. پلن A ما، با محدودیت زمانی اما بدون محدودیت حجم معامله، برای کسانی که میخواهند سریعاً سبک خود را محک بزنند، ایدهآل است. پلن B بدون محدودیت زمانی، فضای کافی برای تحلیل عمیق و اجرای استراتژیهای ترکیبی و بلندمدتتر را فراهم میکند. مسیر حرفهای خود را با ما آغاز کنید! 👇