بازی با اعداد : آنالیز عملکرد مالی و سودآوری در بازار بورس ایران

بازی با اعداد : آنالیز عملکرد مالی و سودآوری در بازار بورس ایران

📊 تحلیل بنیادی در بورس ایران: راهنمای جامع صورت‌های مالی و شاخص‌ها

به جرات می‌توان گفت که وضعیت نوسانی بازار بورس ایران طی سال‌های اخیر، قدرت خرید سهام را تا حد زیادی از تریدرهای عزیز کشورمان گرفته‌ است. اما از طرفی بازار بورس، به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان اقتصاد هر کشور، فرصت‌های بی‌شماری را برای کسب سود فراهم می‌کند.

باید بدانید که موفقیت در این بازار نیازمند تحلیل دقیق وضعیت شرکت‌ها و روندهای قیمتی بازار است. در این میان آگاهی از تحلیل بنیادی برای تعیین وضعیت تجاری یک شرکت، اهمیت حیاتی دارد. در واقع با داشتن آگاهی از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، ‌می‌توان ارزش ذاتی سهام را محاسبه و بر اساس آن، پوزیشن‌های سودآور را باز یا بسته کرد. این مقاله به بررسی دقیق نقش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، شاخص‌های مالی و ارائه یک‌سری نکات عملی برای بهبود سودآوری در بازار بورس ایران خواهد پرداخت.

🔍 توضیح مبانی تحلیل بنیادی و صورت‌های مالی

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایه اطلاعات مالی شرکت‌ها استوار است و عمدتا از صورت‌های مالی آن‌ها استخراج می‌شود. درک این صورت‌ها و نحوه دسترسی به منابع آن‌ها، گام اول و اساسی در هر تحلیل مالی است.

👉 صورت‌های مالی کلیدی

صورت‌های مالی، گزارش‌هایی رسمی هستند که وضعیت مالی و عملکرد یک شرکت را در یک بازه زمانی مشخص نشان می‌دهند. این گزارش‌ها بر اساس معیارهای حسابداری تهیه می‌شوند و شفافیت در نمایش وضعیت مالی شرکت را فراهم می‌کنند. سه صورت مالی اصلی که برای تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار می‌گیرند، عبارتند از:

  • ترازنامه (Balance Sheet): این صورت مالی، گزارشی از کلیه دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت در یک نقطه زمانی مشخص را تعریف می‌کند. ترازنامه به منزله یک گزارش سریع از وضعیت مالی شرکت در یک لحظه خاص است و نشان می‌دهد که شرکت چه دارایی‌هایی دارد، چه میزان بدهی دارد و حقوق صاحبان سهام آن چقدر است.
  • صورت سود و زیان (Income Statement): این صورت مالی، میزان درآمدها، هزینه‌ها و در نهایت سود یا زیان شرکت را در یک بازه زمانی مشخص (مثلا یک فصل یا یک سال مالی) بررسی می‌کند. صورت سود و زیان نشان‌دهنده عملکرد شرکت در یک بازه زمانی معین است.
  • صورت جریان وجوه نقد (Cash Flow Statement): این صورت مالی به بررسی نحوه ایجاد و مصرف وجوه نقد در فعالیت‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری و تامین مالی شرکت می‌پردازد. صورت جریان وجوه نقد تصویری از نقدینگی واقعی شرکت ارائه می‌دهد که می‌تواند با سود حسابداری متفاوت باشد. این نوع صورت مالی برای ارزیابی توانایی شرکت در تولید نقدینگی و پرداخت بدهی‌ها بسیار مهم است.

صورت‌های مالی نه تنها وضعیت گذشته شرکت را به تصویر می‌کشند، بلکه ابزاری حیاتی برای پیش‌بینی وضعیت مالی آینده هستند. داده‌های تاریخی موجود در این صورت‌ها، به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا روندها و الگوهای عملکردی را شناسایی کنند. با این‌ حال، به دلیل عواملی چون تورم و نوسانات نرخ ارز، پیش‌بینی‌های دقیق بلندمدت در اقتصاد نوسانی ایران چالش‌برانگیز است.

📈 شاخص‌های مالی کلیدی برای ارزیابی عملکرد و سودآوری

شاخص‌های مالی، مقادیر عددی هستند که از طریق محاسبه و مقایسه اطلاعات مالی یک شرکت به دست می‌آیند و ارتباط معنی‌داری بین اقلام مختلف مالی برقرار می‌کنند. این نسبت‌ها اطلاعاتی درباره سودآوری، نقدینگی، کارایی و اهرم مالی شرکت فراهم می‌کنند و جنبه‌های مختلف عملکرد مالی شرکت را مورد بررسی قرار دهند.

زمانی که رقم مالی به صورت یک نسبت (مثلا حاشیه سود خالص) بیان می‌شود، امکان استانداردسازی و قرار دادن آن در بستر مناسب فراهم می‌آید. این قابلیت مقایسه، تحلیل‌گر را قادر می‌سازد تا عملکرد شرکت را با رقبای آن یا با دوره‌های گذشته خود شرکت مقایسه کند. این قدرت مقایسه‌ای است که نسبت‌ها را به ابزارهای تشخیصی تبدیل می‌کند و روندها، نقاط قوت و ضعف را آشکار می‌سازد که ارقام خام قادر به نمایش آن‌ها نیستند. آن‌ها یک بررسی سلامت مالی مختصر و استاندارد ارائه می‌دهند، درست مانند استفاده از علائم حیاتی توسط یک پزشک.

👉 الف. نسبت‌های نقدینگی (Liquidity Ratios)

این نسبت‌ها توانایی شرکت در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت (تعهدات جاری) را از طریق دارایی‌های جاری‌ ارزیابی می‌کنند.

نسبت جاری (Current Ratio):

نسبت بالاتر از 1 نشان‌دهنده دارایی‌های جاری کافی برای پوشش بدهی‌های حال حاضر شرکت است. نسبت بالاتر از 1.5 وضعیت نقدینگی قوی‌تری را نشان می‌دهد. با این حال، نسبت جاری بسیار بالا (مثلاً بالای 2) همیشه مطلوب نیست و می‌تواند نشان‌دهنده دارایی‌های جاری غیرضروری یا سرمایه راکد باشد که می‌توانستند به شکل کارآمدتری سرمایه‌گذاری شوند. نگهداری بیش از حد وجه نقد یا موجودی کالا فراتر از نیازهای عملیاتی، به معنای عدم استفاده کارآمد از سرمایه است (مثلاً سرمایه‌گذاری در پروژه‌های رشد، بازپرداخت بدهی یا توزیع سود به سهامداران).

نسبت آنی/سریع (Quick Ratio / Acid-Test Ratio):

این نسبت مشابه نسبت جاری است اما موجودی کالا را از دارایی‌های جاری کسر می‌کند. زیرا موجودی کالا اغلب نقدشوندگی پایین‌تری دارد. نسبت 1 یا 100% معمولاً مطلوب تلقی می‌شود. حذف موجودی کالا در نسبت آنی، یک سنجش محافظه‌کارانه‌تر از نقدینگی ارائه می‌دهد. این امر به ویژه برای شرکت‌هایی با موجودی کالای زیاد یا کند در گردش، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. زیرا نشان می‌دهد شرکت بدون اتکا به فروش موجودی، چقدر می‌تواند بدهی‌های فوری خود را پوشش دهد. همچنین دقیق‌تر از توانایی شرکت برای ایفای تعهدات کوتاه‌مدت خود با استفاده از نقدترین دارایی‌هایش عمل می‌کند.

👉 ب. نسبت‌های اهرمی (Leverage Ratios)

این نسبت‌ها میزان استفاده شرکت از بدهی برای تامین مالی دارایی‌ها و فعالیت‌های خود را نشان می‌دهند و شاخصی برای سنجش توانایی بازپرداخت بدهی‌های بلندمدت و ریسک مالی شرکت هستند.

نسبت بدهی به دارایی (Debt-to-Assets Ratio):

این نسبت نشان می‌دهد چه مقدار از دارایی‌های شرکت از طریق بدهی تامین شده است. نسبت بالاتر نشان‌دهنده ریسک مالی بیشتر است، زیرا اتکای شرکت به منابع مالی خارجی افزایش می‌یابد.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (Debt-to-Equity Ratio – D/E):

این نسبت میزان استفاده از بدهی در مقایسه با سرمایه‌گذاری صاحبان سهام را نشان می‌دهد. نسبت بالاتر نشان‌دهنده ریسک بالاتر شرکت است. همچنین این نسبت توازن قدرت بین اعتباردهندگان و سهامداران را نیز منعکس می‌کند. هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام پایین‌تر باشد، شرکت ریسک مالی کمتری دارد و وام‌دهندگان تمایل بیشتری به همکاری با آن خواهند داشت. زیرا سهم سهامداران در تامین مالی بیشتر است. این وضعیت، نشان‌دهنده ثبات مالی و وجود یک گپ حمایتی برای اعتباردهندگان است. زمانی که سهامداران سهم بیشتری در تامین مالی شرکت دارند، وابستگی شرکت به منابع خارجی کاهش می‌یابد و تعهدات بهره ثابت آن کمتر می‌شود. این امر آسیب‌پذیری شرکت را در برابر افزایش نرخ بهره یا رکود اقتصادی کاهش می‌دهد. این وضعیت، شرکت را برای وام‌دهندگان جذاب‌تر می‌کند و ممکن است به شرایط وام‌دهی بهتری منجر شود. همچنین یک سپر قوی‌تر در برابر نوسانات اقتصادی فراهم می‌آورد.

👉 ج. نسبت‌های فعالیت/کارایی (Activity/Efficiency Ratios)

این نسبت‌ها میزان موفقیت شرکت در مدیریت دارایی‌ها و بدهی‌ها برای تولید درآمد و جریان نقدی را اندازه‌گیری می‌کنند. آن‌ها نشان می‌دهند که شرکت با چه سرعتی و با چه کیفیتی از دارایی‌های خود برای فروش و درآمدزایی استفاده می‌کند.

نسبت گردش دارایی‌ها (Asset Turnover Ratio):

این نسبت نشان می‌دهد شرکت به ازای هر واحد پولی از دارایی‌های خود، چه میزان فروش ایجاد کرده است. نسبت بالاتر نشان‌دهنده استفاده کارآمدتر از دارایی‌ها برای تولید درآمد است.

نسبت گردش موجودی کالا (Inventory Turnover Ratio):

این نسبت نشان می‌دهد شرکت چند بار در طول یک دوره مالی موجودی خود را فروخته و جایگزین کرده است. نسبت بالاتر نشان‌دهنده مدیریت کارآمد موجودی و فروش سریع محصولات است. موجودی پایین کالا می‌تواند نشان‌دهنده موجودی راکد یا تقاضای کم برای محصولات شرکت باشد که به نوبه خود می‌تواند به مشکلات نقدینگی و سودآوری منجر شود. زمانی که موجودی کالا به سرعت به فروش نرسد و وجه نقد حاصل از آن دوباره وارد چرخه تولید نشود، شرکت بازدهی کافی نخواهد داشت. این وضعیت نشان می‌دهد که سرمایه در کالاهای فروش نرفته حبس شده است که هزینه‌های نگهداری (انبارداری، بیمه، منسوخ شدن) را افزایش می‌دهد. این امر مستقیما چرخه تبدیل وجه نقد را کند می‌کند و بر نقدینگی تأثیر می‌گذارد. علاوه بر این، می‌تواند نشانه‌ای از تقاضای ضعیف یا تولید ناکارآمد باشد که در نهایت به سودآوری آسیب می‌رساند.

👉 د. نسبت‌های سودآوری (Profitability Ratios)

این نسبت‌ها توانایی یک کسب و کار در کسب سود و ارزیابی عملکرد درآمدی شرکت را در یک دوره مالی نشان می‌دهند.

بازده دارایی‌ها (Return on Assets – ROA):

این نسبت نشان می‌دهد شرکت چه مقدار سود از دارایی‌های خود تولید کرده است. ROA بالاتر نشان‌دهنده کارایی بالای شرکت در استفاده از دارایی‌ها برای تولید سود است. نسبت بازده دارایی‌ها می‌تواند به دو بخش حاشیه سود خالص و گردش دارایی‌ها تقسیم شود. این تجزیه به تحلیل‌گر کمک می‌کند تا ریشه سودآوری (آیا شرکت حاشیه سود بالایی از هر فروش دارد یا حجم فروش بالایی با دارایی‌هایش ایجاد می‌کند) را شناسایی کند که برای تشخیص نقاط قوت و ضعف حیاتی است. یک شرکت می‌تواند ROA بالایی داشته باشد. یا از طریق حاشیه سود بالا (مانند برندهای لوکس با قدرت قیمت‌گذاری بالا) یا از طریق استفاده کارآمد از دارایی‌هایش برای ایجاد حجم زیادی از فروش (مانند خرده‌فروشان تخفیف‌دار با حاشیه سود پایین اما گردش مالی بالا). درک اینکه کدام مؤلفه ROA را هدایت می‌کند، برای تحلیل استراتژیک، مقایسه با رقبا و شناسایی منابع سودآور بسیار مهم است. این تحلیل فراتر از یک عدد سطحی رفته و محرک‌های عملیاتی زیربنایی را آشکار می‌کند.

بازده حقوق صاحبان سهام (Return on Equity – ROE):

این نسبت نشان می‌دهد شرکت چه مقدار سود از سرمایه‌گذاری صاحبان سهام تولید کرده است. ROE بالاتر نشان‌دهنده کارایی بالای شرکت در استفاده از سرمایه‌گذاری‌های صاحبان سهام است.

سود هر سهم (Earnings Per Share – EPS):

این نسبت سود خالص شرکت به ازای هر سهم را نشان می‌دهد. EPS بالاتر نشان‌دهنده سودآوری بیشتر برای سهامداران است.

👉 ه. نسبت‌های بازار (Market Ratios)

این نسبت‌ها داده‌های مالی شرکت‌ها را با ارزش سهام آن‌ها در بازار بورس مقایسه می‌کنند و معمولاً برای ارزیابی ارزش سهام و شرایط آن‌ها در بازار استفاده می‌شوند.

نسبت قیمت به سود (P/E Ratio):

این نسبت نشان‌دهنده ارزش هر سهم نسبت به سود آن است. P/E بالا می‌تواند نشان‌دهنده انتظارات مثبت بازار از آینده شرکت باشد. این نسبت همچنین دوره بازگشت اصل سرمایه‌گذاری از محل سودهای آتی را نشان می‌دهد. هرچه P/E کمتر باشد، سهم از لحاظ بنیادی باارزش‌تر است. نسبت P/E به استراتژی سرمایه‌گذاری بستگی دارد. P/E بالا در شرکت‌های رشدی (Growth Stocks) می‌تواند منطقی باشد، زیرا بازار انتظار سودآوری بیشتر در آینده را دارد، حتی اگر سود فعلی آن‌ها ناچیز باشد. در مقابل، P/E پایین در شرکت‌های ارزشی (Value Stocks) نشان‌دهنده این است که سهم زیر ارزش ذاتی معامله می‌شود و بازار آن را دست‌کم گرفته است. آگاهی از این تفاوت‌ها، برای سرمایه‌گذاران ضروری است تا تحلیل P/E خود را با استراتژی خاص سرمایه‌گذاری و با چرخه عمر شرکت همسو کنند.

دسته‌بندی نسبت‌های مالی و کاربرد اصلی آن‌ها
دسته نسبت‌های مالی نام انگلیسی کاربرد اصلی
نقدینگی Liquidity Ratios ارزیابی توانایی شرکت در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت
اهرمی Leverage Ratios سنجش میزان استفاده از بدهی و توان بازپرداخت تعهدات بلندمدت
فعالیت/کارایی Activity/Efficiency Ratios اندازه‌گیری میزان کارایی شرکت در استفاده از دارایی‌ها برای تولید درآمد
سودآوری Profitability Ratios ارزیابی توانایی شرکت در کسب سود و عملکرد درآمدی
بازار Market Ratios مقایسه داده‌های مالی شرکت با ارزش سهام آن در بازار و ارزیابی ارزش سهام

💡 نکات عملی برای سودگیری در بورس

کسب سود پایدار در بازار بورس تنها به شناخت شاخص‌های مالی محدود نمی‌شود. بلکه نیازمند اتخاذ استراتژی‌های هوشمندانه، مدیریت ریسک موثر و داشتن رویکردی جامع در تحلیل است.

👉 الف. استراتژی‌های سرمایه‌گذاری

انتخاب استراتژی سرمایه‌گذاری مناسب، اولین گام در مسیر کسب سود است. این استراتژی باید با اهداف مالی، میزان ریسک‌پذیری و افق زمانی سرمایه‌گذار همخوانی داشته باشد.

  • سرمایه‌گذاری ارزشی (Value Investing): این استراتژی بر خرید سهامی متمرکز است که قیمت آن‌ها در بازار کمتر از ارزش ذاتی آن‌هاست. سرمایه‌گذاران ارزشی معتقدند که بازار ممکن است به دلیل اخبار یا رفتارهای هیجانی، سهام شرکت‌های قوی بنیادی را دست‌کم بگیرد. نسبت‌های P/E و P/B پایین، از جمله معیارهای کلیدی برای شناسایی این سهام هستند. هدف این نوع سرمایه‌گذاری، خرید با حاشیه ایمنی است تا در صورت کاهش قیمت، ضرر کمتری متحمل شوند و در صورت افزایش قیمت، بازدهی بیشتری کسب کنند.
  • سرمایه‌گذاری رشدی (Growth Investing): این استراتژی بر سرمایه‌گذاری در شرکت‌های کوچکی تمرکز دارد که انتظار می‌رود در آینده رشد چشمگیری در سودآوری داشته باشند. این شرکت‌ها معمولا سود پایینی دارند و سود خود را مجددا برای توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند. ریسک سرمایه‌گذاری در سهام رشدی معمولا بالاتر از سهام ارزشی است، زیرا پتانسیل رشد آن‌ها در ایران هنوز به طور کامل محقق نشده است.
  • سرمایه‌گذاری مبتنی بر سود سهام (Dividend-based Investing): این استراتژی بر خرید سهام شرکت‌هایی متمرکز است که به طور منظم سود نقدی (DPS) پرداخت می‌کنند. این رویکرد برای سرمایه‌گذاران بلندمدت که به دنبال درآمد پایدار و رشد تدریجی سود خود هستند، مناسب است. سود تقسیمی می‌تواند مستقیما به افزایش سرمایه کمک کند، به ویژه اگر مجددا در خرید سهام جدید سرمایه‌گذاری شود.

👉 ب. مدیریت ریسک و سرمایه

مدیریت ریسک در بورس، یک شرط اساسی برای خرید و فروش موفق سهام است که اغلب نادیده گرفته می‌شود. این موضوع به کاهش ضرر کمک می‌کند و مانع از هدر رفتن تمام سرمایه می‌شود.

تعیین حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit):

  • حد ضرر (SL): نقطه‌ای است که سرمایه‌گذار باید سهام را بفروشد تا از ضرر بیشتر جلوگیری کند. حد ضرر می‌تواند ثابت (درصدی مشخص از قیمت خرید) یا متحرک (همگام با افزایش قیمت سهم، حد ضرر نیز افزایش می‌یابد تا سود کسب شده حفظ شود) باشد.
  • حد سود (TP): نقطه‌ای است که معامله‌گر برای دریافت سود، سهام خود را می‌فروشد. تعیین حد سود به جلوگیری از طمع و خروج به موقع از معامله کمک می‌کند.

مدیریت اندازه پوزیشن معاملاتی (Position Sizing): این فرآیند استراتژیک به تعیین حجم یا مقدار دارایی که یک تریدر که باید در یک معامله مشخص بخرد یا بفروشد، اشاره دارد. هدف، اختصاص بخش مناسبی از سرمایه به هر معامله با در نظر گرفتن میزان تحمل ریسک است. فرمول محاسبه اندازه پوزیشن بر اساس درصد ریسک مجاز در هر معامله نسبت به کل حساب و فاصله تا حد ضرر تعیین می‌شود. تعیین اندازه پوزیشن برای مدیریت ریسک بسیار حیاتی است، زیرا زیان‌های احتمالی را تا حد زیادی کاهش می‌دهد و به تریدر امکان می‌دهد در بازار باقی بماند و از فرصت‌های سودآور بهره‌مند شود.

تنوع‌بخشی سبد سهام (Diversification): تنوع‌بخشی به معنای تقسیم سرمایه بین چندین سهم یا دارایی مختلف است. همان ضرب‌المثل معروف که می‌گوید همه‌ی تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد قرار ندهید. این کار به طور خاص ریسک غیرسیستماتیک (ریسک مربوط به یک شرکت یا صنعت خاص) را کاهش می‌دهد. یک سبد معاملاتی متنوع، شامل سهام شرکت‌ها، صنایع و اوراق بهادار است. برای سرمایه‌گذارانی که وقت یا تخصص کافی برای تحلیل مداوم ندارند، سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری یا ETFها، یک راهکار مناسب برای دستیابی به تنوع‌بخشی است.

👉 ج. تحلیل ترکیبی (بنیادی و تکنیکال)

بسیاری از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای از هر دو تحلیل بنیادی و تکنیکال به صورت همزمان استفاده می‌کنند. تحلیل بنیادی به انتخاب سهام‌هایی با ارزش ذاتی بالا کمک می‌کند. در حالی که تحلیل تکنیکال می‌تواند به تعیین نقاط ورود و خروج مناسب کمک کند. ترکیب این دو رویکرد، تصمیمات سرمایه‌گذاری آگاهانه‌تر و موثرتری را فراهم می‌کند. تحلیل بنیادی بر عوامل اقتصادی، عملکرد شرکت و صنعت تمرکز دارد و به دنبال تعیین ارزش ذاتی سهام و شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت است. در مقابل، تحلیل تکنیکال با بررسی نمودارهای قیمتی، حجم معاملات و الگوها، به دنبال پیش‌بینی روندهای کوتاه‌مدت و میان‌مدت است.

نتیجه‌گیری و توصیه‌ها

آنالیز عملکرد مالی و سودآوری در بازار بورس ایران، فرآیندیست که نیازمند درک عمیق صورت‌های مالی، کاربرد صحیح نسبت‌های مالی، و اتخاذ استراتژی‌های سرمایه‌گذاری و مدیریت ریسک مناسب است. باید این را بدانید که نسبت‌های نقدینگی، اهرمی، فعالیت، سودآوری و بازار، هر یک جنبه‌ای حیاتی از سلامت مالی شرکت را آشکار می‌سازند و در کنار هم، تصویری جامع از عملکرد شرکت ارائه می‌دهند.

با رعایت اصول گفته‌شده و به‌کارگیری ابزارهای تحلیلی موجود، سرمایه‌گذاران می‌توانند با دیدی روشن‌تر و ریسک کنترل‌شده‌تر، در بازار بورس ایران فعالیت کرده و به بهبود سودآوری خود دست یابند.

 

🎯 تحلیل بنیادی کلید موفقیت در بورس است، اما ریسک سرمایه شخصی چالش‌برانگیز است. «سرمایه‌گذار برتر» به شما فرصت می‌دهد تا دانش تحلیلی خود را با سرمایه قابل توجه و بدون ریسک شخصی در یک محیط حرفه‌ای به کار گیرید و مهارت‌هایتان را شکوفا کنید.
ما دو پلن اصلی برای شروع ارائه می‌دهیم:
پلن A: با محدودیت زمانی، اما بدون سقف حجم معاملات – عالی برای معامله‌گران سریع و قاطع.
پلن B: بدون محدودیت زمانی – ایده‌آل برای پیاده‌سازی دقیق استراتژی‌ها با آرامش بیشتر.
فرصت رشد خود را از دست ندهید!
👇

مشاهده پلن A
مشاهده پلن B

 

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (هنوز امتیازی ثبت نشده است)
شما می‌توانید اولین نفری باشید که امتیاز می‌دهد:
loadingLoading...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × سه =